سرای دانش

روانشناسی ـ آموزش ابتدایی ـ مدیران بخوانند ـ روش تدریس

سرای دانش

روانشناسی ـ آموزش ابتدایی ـ مدیران بخوانند ـ روش تدریس

تعریف آموزش و پرورش کودکان استثنایی

  آموزش وپرورش کودکان استثنایی برنامه خاصی نیست که کلا با برنامه های عادی آموزش و پرورش تفاوت داشته باشداز نظر آموزش و پرورش کودکی استثنایی است که برای تامین حداکثر نیازهای تربیتی و آموزشی او تغییراتی در شیوهای تربیتی وآموزشی خانواده و در برنامه های مدارس عادی داده شود.
 آموزش و پرورش استثنایی به جنبه های از تعلیم و تربیت گفته می شود که جنبه استثنایی (ویژگی ها و تفاوت های فردی) و فوق العاده در آن رعایت شده باشد.به عنوان مثال کودکی که نارسائیهای در تکلم دارد علاوه بر اینکه دروس عمومی را توسط معلم در کلاس عادی همراه با سایر دانش آموزان میاموزد،در اصلاح و رفع نارسائی خود در صحبت کردن نیاز به برنامه آموزشی ویژهای دارد و این نیاز میبایست توسط یک معلم متخصص تحت برنامه ای فوق العاده (استثنایی)تامین گردد.

 مقدار ونوع آموزش و پرورش ویژه ای که کودک استثنایی بدان نیازمند است بستگی به عوامل متعددی از جمله درجه،  میزان وچگونگی تفاوتی است که کودک با دیگر کودکان همسال خود در توانایی ها واستعدادها و رشد طبیعی دارد.هر چه میزان تفاوت و اختلاف در رشد وتوانایی ها بیشتر باشد نیاز به اموزش وپرورش استثنایی بیشتر خواهد بود.عدم تعادل و هماهنگی بین جنبه های مختلف رشد در خود کودک وهمچنین تاثیری که ویژگی ذهنی یا جسمی کودک به جنبه های مختلف کارایی و بروز استعداد های وی میگذارد از عوامل بسیار مهمی است در تعیین چگونگی برنامه های آموزش و پرورش استثنایی.
  توزیع فراوانی کودکان استثنایی
 مطابق آمار تایید شده سازمان های بین المللی از جمله یونسکو تعداد تقریبی افرادی که به لحاظ تفاوت های محسوس فردی نیاز به برنامه های آموزشی ویژه ای دارند در هر جامعه بین 13 تا 15 درصد می باشند وبه طور متوسط حدود13 درصد از کودکان و دانش آموزان سنین مدرسه نیاز به بهره گیری از برنامه های آموزش و پرورش استثنایی دارند:
 1-کسانیکه دارای ناتوانی های  تکلمی هستندحدود 2 درصد                                                         
 2-گروه ناسازگاران اجتماعی وهیجانی    حدود 2 درصد     
  3  -گروه عقب ماندگان  ذهنی  حدود2/2-5درصد
4   -گروه کودکان سرآمدحدود 2 درصد
 5-گروه نابینایان (نیمه نابینا و نابینا)      حدود 5/2 درصد   
 6-گروه معلولان جسمیحدود 5/1 درصد                     
 7-گروه نا شنوایان و سخت شنوایان  حدود 5/1 درصد
 8- دانش آموزانی که دارای اختلالات خاص یادگیری هستندحدود 1 درصد
 9-گروهی که دارای بیماری های ویژه ای هستند(مثل صرع،قند و...)  حدود 5/1 درصد
 ضرورت آموزش و پرورش استثنایی
 هر کوددک باید به حقوق خود در امر آموزش وپرورش مطابق حداکثر توانایی ها و ظرفیت خود برسد.باید این نکته را در نظر داشت که کودک استثنایی اول یک کودک است وبعد کودکی است با استثناها و تفاوتهایی. باید محدودیت های این کودکان را به حداقل رسانید بنحوی که کودک همراه با دیگر همسالان سالمش در رسیدن به هدفهای زندگی و بهره وری از آموزش وپرورش موفق شود.
 علاوه بر اینکه این گروه از کودکان می توانند برای جامعه مفید واقع گردند ومشاغلی داشته باشند،دانش وآگاهی ما را نیزبیشتر کرده وهمچنین مارا قادر به آموختن برنامه ها و روش های موثر در آموزش وپرورش کودکان و دانش آموزان مدارس عادی می کنند. 
  فلسفه بنیادی آموزش و پرورش کودکان استثنایی
 در کشوری که رشد همه جانبه کلیه افراد هدف آموزش وپرورش باشد طبعا باید کودکان استثنایی نیز از امکانات مختلف تربیتی و آموزشی جهت رشد هر چه بیشتر توان های بالقوه خود برخوردار گردند.نیل به این هدف مستلزم وجود مفاهیم و تعهدات معینی در برنامه ریزی های آموزش وپرورش می باشد،که موارد زیر را شامل می شود:
 1-کلیه کودکان استثنایی می  توانند و باید برای بارور تر شدن آموزش وتربیت یابند.
 2-پیاده کردن برنامه موثر تربیتی برای کودکان استثنایی وجود افراد متخصص و شایسته ای را که دارای دانش و تجربیات مناسب هستند، ایجاب می کند.از آنجا که معلم مهمترین عامل در پیاده کردن برنامه های تربیتی است،گزینش وایجاد وسایل و امکانات رشد معلمان باید از اولویتی خاص برخوردار باشد.
 3-به کار بستن روشهای پیشگیری  و یا آموزش و پرورش کودکان استثنایی در جهت ایجاد حداکثر امکانات برای خود شناسی و خود یاری آنان ضرورت دارد.
 4-آموزش این کودکان باید انفرادی باشد چون  اغلب دارای درجات گوناگون و سطوح مختلف عقب ماندگی وپیشرفت تحصیلی هستند.
 5-هنگامیکه ادغام کودکان استثنایی در کلاس های معمولی ممکن و مفید تشخیص داده شود باید این شیوه هر چه بیشتر مورد تاکید قرار داده و بدان عمل شود.
 6-در برنامه های تحصیلی کودکان استثنایی پایگاه اقتصادی واجتماعی آنان مشکلات خاصی را فراهم می آورد که باید بدان رسیدگی کرد.
 7-آموزش وپرورش کودکان استثنایی باید آموزش جسمی وتوجه به تفریحات سالم بدنی کودک را نیز شامل شود.
 8-آموزش شغلی و حرفه ای باید در برنامه های تربیتی این کودکان گنجانده شود.
 9 - علاوه بر رشد شناختی   و روان جنبشی کودک استثنایی،باید به رشد عاطفی در رابطه با خود مثبت کودک و خویشتن بینی کودک توجه داشت.
 10-درجه ناتوانی الزاما تعیین کننده درجه عقب ماندگی نیست. اغلب کودکان استثنایی در طبقه بندی بیشتر بهنجارند تا نابهنجار،و بیشتر دنیای خود را در عقب ماندگی سپری می کنند.بنابراین باید برنامه های به وجود آید تا بتوان آنان را در سازگاری با محیط فیزیکی و اجتماعی شان یاری داد واثرات عقب ماندگی را به حد اقل رساند.
 11-ممکن است کودک دردوره ای زندگی خود و نه همیشه نشانه هایی از نارسایی در خود بروز دهد یعنی الزاما دارای عقب ماندگی دائمی نیستند و در بسیاری از موارد می توان آموزش ویژه موقت را مورد توجه قرار داد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد