سرای دانش

روانشناسی ـ آموزش ابتدایی ـ مدیران بخوانند ـ روش تدریس

سرای دانش

روانشناسی ـ آموزش ابتدایی ـ مدیران بخوانند ـ روش تدریس

امام على و تربیت فرزند (3)

ب)عوامل محیطى:

علاوه بر عوامل وراثتى، عوامل محیطى نیز در تربیت فرزندان‏دارند منظور ما از عوامل محیطى کلیه عواملى است که پس از تولدکودک او را تحت تاثیر قرار داده و در شکل گیرى او موثرند وشامل خانواده، دوستان، همسایگان و انجمنها و تشکلهاو مانندآنها که از بیرون در فرد تاثیر مى‏گذارد مى‏شود، در سیره تربیتى‏امام على (ع) به عوامل محیطى تربیت توجه ویژه شده و آنحضرت‏دیدگاههاى بلندى در این زمینه ارائه کرده‏اند و بیش از همه روى‏عامل خانواده و دوستان تاکید نموده‏اند، در ذیل به عواملى که‏در سیره تربیتى و دیدگاههاى آن حضرت مورد توجه بوده اشاره‏مى‏کنیم:

الف)خانواده:

خانواده مهمترین و موثرترین عامل در تربیت فرزندان است،اهمیت‏خانواده از آنجا دو چندان مى‏شود که از سویى در عامل‏وراثت نقش دارد و از سوى دیگر از ابتدایى‏ترین و نخستین عوامل‏تاثیر گذار محیطى بحساب مى‏آید، علاوه بر اینها خانواده نه تنهاخود از عوامل برجسته محیطى است‏بلکه در تعیین و زمینه‏سازى سایرعوامل محیطى نیز موثر است زیرا خانواده مى‏تواند زمینه پیدانمودن دوستان شایسته براى فرزندان رافراهم نمائید، خانواده‏مى‏تواندمدرسه‏مناسب، محله مناسب، همسایه‏هاى مناسب براى آنان‏فراهم نماید. در کانون خانواده دو رکن اصلى پدر ومادر هستندکه‏هر دو درتربیت فرزندان نقش تعیین کننده‏دارند از اینرو شرطتوفیق آنان در این مسئولیت مهم شایستگى‏شخصیتى‏هریک ونیزتوافق وهماهنگى و صمیمیت آنان است تا در پرتو آن محیطى امن، پاکیزه وسالم را براى آنان فراهم‏نمایند.

1)نقش پدر:

بنظر مى‏رسد با توجه به مسئولیت‏بیشتر پدر در مدیریت وسرپرستى خانواده نقش او و نیز و وظیفه او در قبال خانواده وتربیت فرزندان با اهمیت‏تر باشد. از اینرو در سیره تربیتى امام‏على (ع) مسئولیت و وظیفه سنگین پدر بیشتر مورد توجه واقع گردیده‏است و بطور غیر مستقیم راهکارهایى اراده شده که پدر خانواده بابکارگیرى درست آنها مى‏تواند زمینه گرمى خانواده ومحیط‏امن‏تربیت‏رابیشترمهیانمایدودر اینجامابه‏برخى از آنها اشاره‏مى‏کنیم:

1 - 1)همکارى پدر با مادر در کارهاى خانه:

گر چه مسئولیت عمده پدر سیاستگذارى و اداره امور بیرونى‏خانواده است اما در عین حال همکارى او در امور خانه و کارهاى‏درون منزل بسیار در ایجاد جو صفا و صمیمیت و نیز نیرو بخشى به‏همسر جهت مراقبت‏بیشتر از فرزندان موثر است. از اینرو على (ع) بااینکه مسئولیتهاى بزرگ اجتماعى داشته و در مقطعى از عمرشریفشان در ظاهر نیز بر جامعه مسلمین حکومت نموده‏اند در عین‏حال از امور منزل و همکارى‏باهمسر با وفایش زهراء (س) غافل‏نبوده‏اند،آن حضرت مى‏فرماید: «رسول خد (ص) وارد منزل ما شد درحالیکه فاطمه (س) درکنار دیگ نشسته و من در حال پاک کردن عدس‏بودم رسول خدا (ص) فرمود: اى اباالحسن... کسى که در خدمت عیال‏خود باشد و خدمت‏به عیال را ننگ نداند خداوند نام او را دردیوان شهداثبت مى‏نماید...» همچنین هشام بن سالم از امام‏صادق (ع) نقل مى‏کند: «کان امیرالمومنین (ع) یحطلب و سیتقى و یکنس‏و کانت فاطمه (س) تطحن و تعجن و تخیز» على (ع) هیزم جمع‏آورى‏مى‏نمود و آب فراهم مى‏نمود و خانه را جاروب مى‏کرد و حضرت‏زهراء (س) آرد مى‏کرد و خمیر مى‏نمود و نان مى‏پخت‏» نکته قابل توجه‏در این روایت تعبیربه «کان‏» است که در کلام عرب دلالت‏براستمرار و مداومت دارد و از آن معلوم مى‏شود که همکارى على (ع) درامور منزل بصورت مقطعى و موردى نبود بلکه پیوسته این کارها راخودشان انجام مى‏دادند.

2-1)رعایت‏حال همسر و خوش رفتارى با او:

همسر به عنوان مادر خانواده بدلیل ویژه‏گیهاى جسمانى و روانى‏از ظرفیت وتوان محدودى برخوردار است و در مقایسه با شوهر و پدرخانواده ضعیف‏تر و درمقابل مشکلات از استقامت کمترى برخوردار است‏از اینرو بر پدر خانواده لازم است که در حد توان از همسرش‏انتظار داشته باشد و او را از انجام کارهاى که فراتراز حد توان‏اوست‏برحذر دارد و با چنین وضعیت همسر خویش مدارا نماید و باخوشرفتارى کانون خانواده را گرم و زندگى مشترک را سرشار از صفاو صمیمیت نماید. على (ع) در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیه‏فرموده‏است: «فرزندم...اگر بتوانى زن را از انجام کارهایى که‏فراتر از توان اوست‏بازدارى چنین کن، چو اینکه چنین کارى‏زیبایى و جمال او را حفظ و خیال او را آسوده‏تر و بحال اونیکوتر است، زیرا زن ریحانه و گل است و نه قهرمان، پس در هرحال‏باهمسر مدارا کن و همنشینى ومصاحبت‏با او را نیکو گردان تااینکه زندگى و عیش تو باصفا و بدون دغدغه گردد»

3-1)تامین غذاى حلال و توسعه در احسان به خانواده:

خانواده و عیال انسان روزى خود او هستند و غالباآنچه رااو به‏خانه مى‏آورد استفاده مى‏نمایند، آنان چه بسا از اهیت‏حلال یاحرام بودن درآمد و تهیه مواد غذایى بى‏اطلاع نباشند و یاحتى براى‏آنان حلال یا حرام خوردن چندان مهم نباشد. بنابر این بر پدرخانواده که تامین کننده معیشت‏خانواده است ضرورى است که درکسب حلال کوشا باشد و درآمد حلال را به خانه خویش آورد و فرزندان‏خود را از لقمه حلال بهره‏مند نموده و از خوردن لقمه حرام که‏همچون سمى کشنده و ویران کننده آینده آنان است جدابپرهیزندعلى (ع) فرموده است: «علیک بلزوم الحلال و حسن البر بالعیال...» «برتو باد تهیه روزى حلال و نیکو احسان نمودن بر خانواده...» در لغت «البربالکعرباء» به معناى توسعه در احسان و زیاد بودن‏آمده و با اضافه شده کلمه «حسن‏» به آن، بر این نکته ظریف‏دلالت مى‏کند که علاوه بر توسعه و فراوانى احسان در معیشت‏خانواده، بایداین توسعه به نیکویى انجام گیرد نه اینکه به سختى‏و همراه با کراهت و مجبورى انجام گیرد و نکته مهمتر اینکه دراین کلام در ربار حضرت حلال بودن غذا را مقدم داشته و این نشان‏مى‏دهد که بیش از تامین معیشت، حلال بودن آن مهم است و اگرغذایى حلال نباشد توسعه غذایى دادن بر خانواده ارزش چندانى‏ندارد.

4-1)توجه‏به روحیه اعضاء خانواده:

اعضاى‏خانواده‏به تناسب ویژه‏گیهاى فردى و روانى خواسته‏ها وعلائق ویژه‏اى دارند که تحقق و عینیت‏بخشیدن آنها در شادابى وطراوت آنان موثر مى‏افتد و زمینه تربیت آنان را فراهم‏تر مى‏سازد،البته ذکر این نکته ضرورى است که توجه به علایق و خواسته‏هاى‏اعضاى خانواده، توجه لجام گسیخته و بدون ضابطه نیست‏بلکه مرادتوجه به خواسته‏هاى واقعى، بحق و مشروع آنان است، على (ع) در سیره‏تربیتى خویش بدین امر مهم یعنى توجه به روحیه اعضاى خانواده رامورد توجه قرار داده‏اند. در بصره به خانه علاء پسر زیاد حارثى که از یاران او بود رفت‏تا حال وى را بپرسد، چون فراخى خانه او رادید فرمود: «این‏خانه فراح در دنیا به چه کارت آید و تو در آخرت بدان نیازبیشترى دارد، آرى اگر مى‏خواهى به سبب آن به آخرت برسى در آن ازمیهمانان و خویشاوندان پذیرایى نما... علاء گفت: اى امیرمومنان‏از برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت مى‏کنم، فرمود: چرا؟ گفت: او جامه پشمین به تن کرده و از دنیا روى برگردانده(و این باعث‏گردیده که خانواده و فرزندانش محزون و مغموم گردند)،امام فرموداو را نزدمن آورید، چون نزد من آمد بدو فرمود: اى دشمنک خویش! شیطان سرگشته‏ات کرده و از راهت‏بدر برده است، آیا تو بر زن وفرزندانت رحم نمى‏کنى و چنین مى‏پندارى که خدا خوارمایه‏تر از آنى‏که مى‏پندارى، علاء گفت:اى امیرمومنان و تو نیز لباس خشن و زبربه تن دارى و غذاى دشوارخوار و نامطبوع استفاده مى‏کنى! فرمود: واى بر تو من مانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان دادگر واجب‏کرده تا خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقر و تنگدستى برانسان فقیر غلبه نکند و او را به هیجان وا ندارد»

نقش آفرینان در تربیت فرزند

مادر خانواده که رکن دیگر خانواده است همانند پدر نقش عمده‏اى‏در تربیت فرزندان دارد، مادر علاوه بر اینکه از عوامل تاثیرگذار وراثتى به حساب مى‏آید از حیث تاثیر محیطى نیز نقش تعیین‏کننده‏اى دارد زیرا به عنوان رکن دیگر خانواده همانند پدر درتامین فضاى عاطفى و ایجاد محیط امن و آرام براى فرزندان موثراست و از این مهمتر نقش بسیار تعیین کننده او از هنگام انعقادنطفه تا رسیدن به سن آموزش و رفتن به مدرسه است که در مقایسه‏با نقش پدر در این مقطع بسیار با اهمیت‏تر است زیرا در دوران‏جنینى مادر مستقیم‏ترین نقش را دارا است و پس از او نیز به خصوص‏در سالهاى اولیه نقش مادر برجسته‏تر است و این تاثیر به ویژه‏در دو سال شیرخوارگى به اوج مى‏رسد چرا که شیر مادر به عنوان‏مهمترین منبع تغذیه کودک، علاوه بر تاثیر اساسى در تامین‏سلامتى کودک مى‏تواند در شکل گیرى روانى و اخلاقى او نیز موثرباشد از اینرو در سیره تربیتى معصومین(علیهم السلام) به خصوص‏امام على(ع)بر نقش و اهمیت‏شیر مادر و نیز انتخاب دایه شایسته‏بسیار تاکید شده است.

على(ع)فرموده است: «انظروا من ترضع‏اولادکم فان الولد یشب‏علیه‏» ; نگاه کنید کدام زن به فرزند شماشیر مى‏دهد، زیرا فرزند بر آن رشد مى‏کند.»

و در حدیث دیگر مى‏فرماید «همچنان که براى ازدواج همسر انتخاب مى‏کنید براى شیردادن به فرزندانتان نیز دایه انتخاب نمایید زیرا شیر سرنوشت راتغییر مى‏دهد.»

علاوه براینکه حضرت بر انتخاب دایه و تاثیر شیرتاکید نموده‏اند از شیر دادن چند دسته زنان به فرزندان منع‏نموده‏اند و از آن جمله مى‏توان به زنان کودن، نادان، دیوانه،فاحشه و بدکار اشاره نمود; آن حضرت فرموده‏اند: «از دادن شیرزنان فاحشه و دیوانه به فرزندانتان بپرهیزید زیرا شیر تاثیرمى‏گذارد.» و در سخن دیگرى فرمودند: «از زنان کودن و نادان‏طلب شیر براى فرزندانتان ننمایید زیرا شیر بر سرنوشت غلبه‏مى‏کند.»

ب)دوستان:

دوستان و همسالان از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر تربیت‏فرزندان به حساب مى‏آیند; فرزندان به خصوص در دوران جوانى گرایش‏زیادى به دوستان دارند و فرصت زیادى را به همنشینى با آنان‏اختصاص مى‏دهندو همین همنشینى و رفاقت زمینه تاثیر پذیرى آنان‏از یکدیگر را فراهم مى‏سازد.

على(ع)در سیره تربیتى خود توجه ویژه‏اى به نقش تربیتى دوستان معطوف داشته‏اند و ضمن‏بیان آثار مثبت و منفى دوستان، فرزندان خود را به همنشینى ورفاقت‏با دوستان صالح و شایسته توصیه مى‏نمودند.

آن حضرت خطاب‏به فرزندش امام حسن(ع)فرمودند: «قبل از پرسش از راه ومسیر(درمسافرت)از(اخلاق و خصوصیات) رفیق و همراهت پرسش نما.» همچنین در توصیه به محمدبن حنفیه فرموده‏است: «فرزندم!... ازبهترین بهره انسان دوست و همنشین صالح است، با نیکوکاران‏همنشین شو تا از آنان باشى و از بدکاران و اهل شر و کسانى‏که به‏واسطه کارهاى باطل و سخنان مهیج و ساختگى تو را از یاد خدا ومرگ باز مى‏دارند دورى کن، تااز آنان نباشى...»

على(ع)علاوه براینکه فرزندان خود را به دوستى با نیکوکاران سفارش و از دوستى‏باناصالحان برحذرمى‏داشته، مصادیق و نمونه‏هایى از دوستان ناصالح‏رانیز معرفى مى‏نمود تا اینکه فرزندان با آگاهى بیشتر و بینشى‏وسیعتر به انتخاب دوستان بپردازند. آن حضرت در موعظه‏اى به‏فرزندش حسن(ع)او را از همنشینى با افراد نادان و کودن، بخیل،تبهکار و دروغگو برحذر داشته‏اند: «...فرزندم! از دوستى نادان‏بپرهیز زیرا او آنچه را سخت‏بدان نیازمندى از تو دریغ دارد واز دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایى تو را بفروشد و ازدوستى دروغگو بپرهیز که او سرابى ماند که دور را به تو نزدیک ونزدیک را به تو دور مى‏کند.»

نکته این است که والدین به ویژه‏پدر نقش مهمى در دوست‏یابى شایسته براى فرزندانشان دارندعلى(ع)در دیدگاهى بلند و ظریف غیر مستقیم راهکارى جالب توجه دراین زمینه ارائه داده‏اند، و آن اینکه والدین با افراد صالح وشایسته که فرزندان صالح و شایسته دارند، رابطه‏دوستى و همنشینى‏پیدا نمایند تا در پرتو ارتباط والدین، فرزندان نیز با هم دوست‏و همنشین گردند،

آن حضرت فرموده‏اند: «موده الاباء قرابه‏بین‏الابناء...; دوستى پدران سبب نزدیکى فرزندان به هم‏مى‏گردد...» و از حدیث دیگرى از آن حضرت معلوم مى‏شود دوستى‏والدین چنان در ارتباط فرزندان موثر است که به منزله رابطه‏نسبى و خویشاوندى بین آنان به حساب مى‏آید.

ج)انجمن ها و گروه ها:

انجمنها، گروهها و تشکلها نیز یکى از عوامل محیطى موثر برتربیت فرزندان است، فرزندان، هنگامى که به گروه یا تشکلى تعلق‏گیرند و در مجالس و محافل آنان شرکت نمایند تحت تاثیر ویژگیهاو رفتارهاى آن گروه و تشکل قرار مى‏گیرند و چنان چه آن تشکل، ازمجموعه افراد نیک تشکیل یافته باشد بر فرزند تاثیر مثبت و اگراز ناصالحان تکون یافته باشد تاثیر منفى در او خواهدگذاشت،على(ع)در وصیت‏به امام حسن(ع)فرمود: «قارن اهل الخیر منهم وباین اهل الشر تبن‏عنهم; با گروه خوبان و نیکوکاران همنشین شوتا از آنان باشى و از گروه بدان و شرور دور باش تا از آنان‏نباشى.» همچنین در حدیث دیگر فرزندش را از حضور در مجالس ومحافل نامطمئن و در مظان بدى بر حذر داشته است

آن حضرت در وصیت‏به فرزندش امام حسن(ع)فرموده‏اند: «ایاک و مواطن التهمه والمجلس المظنون به السوء لان قرین السوء یغیر جلیسه; از حضور درمحلهاى تهمت‏زا و مجلسى که گمان بدى در آن مى‏رود بپرهیز، چون‏همنشین بد، همنشین خود را دگرگون مى‏کند.»

د)علماء و دانشمندان:

از دیگر عوامل تاثیر گذار در تربیت فرزندان، قشر عالم ودانشمندان هستند، علما و دانشمندان غالبابه خاطر برخوردارى ازفضایل علمى و عملى تاثیر شگرفى در دیگران بخصوص شاگردان خوددارند و بخصوص اگر عالم دینى و وارسته باشند همنشینى و ارتباطبا آنان در تهذیب نفس و الگوپذیرى اخلاقى تاثیر فراوانى خواهدداشت، فرزندان در پرتو ارتباط با چنین قشرى از جامعه کسب بزرگى‏و شرافت‏خواهند نمود. امیرمومنان(ع)در وصیت‏به فرزندش امام‏حسین(ع) فرموده‏اند: «...من خالط العلماء وقر و من خالط الانذال‏حقر...; فرزندم! کسى که با علماء و دانشمندان رفت و آمد داشته‏باشد از آنان کسب بزرگى نماید و کسى که با افراد پست ارتباطداشته باشد پست و حقیر گردد...»

هـ ) همسایگان:

همسایگان نیز یکى از عوامل تاثیر گذار محیطى به حساب‏مى‏آیند، آنها به دلیل ارتباط زیاد که به طور طبیعى وجود دارددر یکدیگر تاثیر مى‏گذارند و در این میان تاثیر فرزندان بریکدیگر و ارتباط آنها با هم به خصوص اگر همسال و هم‏جنس باشندچشمگیرتر است در سیره تربیتى امام‏على(ع)به دلیل تاثیر زیادتربیتى همسایگان بر یکدیگر، این عامل مورد توجه واقع گردید وسفارش شده انسان قبل از انتخاب محل زندگى از همسایگان و وضعیت‏اخلاقى آنان تحقیق کند. آن حضرت خطاب به فرزندش امام‏حسن(ع)فرمود: «...سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل‏الدار; فرزندم...! قبل از طى طریق سفر از وضعیت رفیق و همسفرت‏سوال کن و قبل از انتخاب خانه درباره همسایه(وضعیت اخلاقى‏آنان) پرسش نما.»

خلاصه و نتیجه گیرى

در این مقاله از چهار مبحث‏سخن به میان آمد و در مبحث اول‏ابتداء به اهمیت تربیت فرزندان از دیدگاه امام‏على(ع) اشاره‏گردید سپس به ضرورت تسریع در آن پرداخته شد و آنگاه به هدف‏نهایى از تربیت فرزند که همانا مطیع شدن آنها براى خداوند است‏اشاره شد، در مبحث دوم ابعادگوناگون تربیت انسان و انواع آن‏مورد بحث قرار گرفت و از تربیت دینى، اخلاقى، اجتماعى و جسمانى‏سخن به میان آمد و دیدگاههاى آن حضرت درباره هر یک بیان گردید،در مبحث‏سوم شیوه‏هاى تربیتى در سیره وکلام امام‏على(ع)مورد بررسى‏قرار گرفت و به چهار شیوه آن حضرت از جمله شیوه محبت، شیوه‏احترام به شخصیت فرزند، شیوه تشویق و تنبیه و شیوه الگویى‏اشاره گردید و براى هریک نمونه‏هایى از سیره عملى آن حضرت بیان‏گردید و در مبحث چهارم از عوامل تربیت‏سخن به میان آمد و این‏عوامل به دو دسته، عوامل وراثتى و محیطى تقسیم گردید و در بخش‏محیطى از عوامل مهم خانواده، عامل دوستان، عامل گروهها وتشکلها، عامل قشر خاص علماء و دانشمندان و عامل همسایگان یادشده است. از بررسى سیره و دیدگاههاى تربیتى امام على(ع)به‏مقدارى که در این مقاله آمده نتایج زیر قابل ارائه است:

1- در سیره تربیتى امام على(ع)همه عناصر یک نظام تربیتى جامع‏ارائه شده است. چرا که هم از اهمیت و ضرورت تربیت و هم ابعادگوناگون آن و هم از اهداف، شیوه‏ها و عوامل موثر در تربیت‏سخن‏به میان آمده است و این حکایت از جامعیت نظام تربیتى آن حضرت‏دارد.

2- از آنجا که در سیره تربیتى آن حضرت هدف نهایى از تربیت‏فرزندان اطاعت از خداوند و رسیدن به مقام عبودیت است در نتیجه‏در توجه به ابعاد تربیتى یکسان نگریسته نشده و بلکه در سیره‏تربیتى ایشان بعد دینى و اخلاقى بیش از سایر ابعاد مورد توجه‏واقع گردیده است، چرا که عمدتادر پرتو تربیت این دو بعد است که‏انسان به آن هدف نایل مى‏شود و سایر ابعاد عمدتاوسیله و ابزاربراى تربیت‏بهتر این دو بعد است، درحالى که در تربیت غیر اسلامى‏و غربى چون هدف عمدتاتربیت‏شهروند خوب و رسیدن به رفاه مادى‏است تربیت دینى و اخلاقى نه تنها در اولویت نیست که از سایرابعاد کمتر مورد توجه قرار مى‏گیرد.

3- على(ع)در بخش تربیت دینى مساله مراحل تربیت را به خوبى‏مورد توجه قرار داده‏اند و به ویژه در دوره کودکى تواناییها وظرفیت کودک را کاملا رعایت نموده‏اند و از این رو در مساله نمازکه از بارزترین نمودهاى تربیت دینى است تا قبل از سن ده‏سالگى(سن تمییز)فقط سفارش به تعلیم و آموزش نماز و زمینه‏سازى‏براى اقامه آن درسنین بعد نموده‏اند اما از ده سالگى به بعد براقامه نماز فرزندان تاکید نموده‏اند، همچنین در آشنا نمودن‏کودکان به علوم اهلبیت(علیهم السلام)و عقاید حقه در روایت تعبیربه «ما ینفعهم‏» شده که دلالت دارد در دوره کودکى، فرزندان‏استعداد فراگیرى و تعلیم همه آنها را ندارند; علاوه بر اینها آن‏حضرت، در سخنى کوتاه و عمیق به شیوه رفتار با کودکان در این‏دوره اشاره نموده‏اند و فرموده‏اند: «من کان له ولد صبا» ; هرکه فرزند کودک دارد باید کودکانه با او رفتار نماید. و همه‏اینها حکایت از توجه عمیق آن حضرت به مراحل رشد و تربیت‏فرزندان دارد.

4- از آنچه در این مقاله آمده معلوم گردید که از دیدگاه‏امام‏على(ع)و در سیره‏تربیتى آن حضرت خانواده مهمترین و اساسى‏ترین نقش را داراست ودر مقایسه با سایر عوامل از تاثیر بیشترى برخوردار است و این‏بدان دلیل است که اولا در تاثیر عامل وراثتى فقط عامل خانواده‏موثر است و سایر عوامل محیطى نقشى ندارند; ثانیا فرزندان تاپیش از بلوغ در مجموع بیشترین بخش عمرشان در کانون خانواده‏وتحت نظارت آنان سپرى مى‏شود; ثالثا نقش الگویى والدین به ویژه‏در تربیت اخلاقى بسیار چشمگیر و اساسى است و رابعا خانواده تنهاخود عامل تاثیرگذارى محیطى در تربیت فرزندان است که زمینه سازسایر عوامل محیطى است، چرا که از طریق ارتباطات اجتماعى زمینه‏دوست‏یابى شایسته را براى فرزندان فراهم مى‏نمایند، و این‏خانواده است که محله مناسب، همسایه لایق، مدرسه مطلوب و... رابراى فرزندان فراهم مى‏نمایند، همچنین معلوم گردید که نقش پدربه خصوص در زمینه‏سازى سایر عوامل محیطى برجسته‏تر از مادر بوده‏و در مقابل در دوران جنینى و سالهاى اول تولد نقش مستقیم مادربرجسته‏تر از پدر است ولى در مجموع وظیفه و مسوولیت پدر در قبال‏تربیت فرزندان سنگین‏تر و بیشتر از مادر است و به همین خاطرعلى(ع)در مواعظ و توصیه‏ها بیشتر فرزندان پسر خود را مورد خطاب‏قرار داده‏اند ومسوولیت آنهارا بیشتر تذکرداده‏اند.

5- پس از خانواده عامل دوستان و همسالان بیش از دیگر عوامل‏مورد توجه حضرت واقع گردید و این به خاطر نقش مهم و مستقیم‏دوستان در تربیت فرزندان است، علاوه بر این سایر عوامل مانندهمسایگان و انجمنها نیز به نحوى به عامل دوستان برمى‏گردد چون‏آنها نیز زمینه دوست‏یابى را فراهم مى‏نمایند.

6- در سیره تربیتى و دیدگاههاى حضرت على(ع)به نکاتى برمى‏خوریم که به روشنى معلوم مى‏شود آن حضرت پیشرو در بسیارى ازنکات تربیتى بوده که صاحب نظران امر تعلیم و تربیت دنیاى امروزبه خصوص صاحب‏نظران غربى سالهاى سال بعد و پس از آزمایش‏هاى مکرربدان رسیده‏اند، براى نمونه بحث تاثیر وراثت و محیط که ازکهن‏ترین مباحث تعلیم و تربیت و روانشناسى است و به‏نحو شایسته‏اى‏مورد توجه آن حضرت بوده است، همچنین بحث مراحل تربیت و رشدکودک و اصولا توجه به کودک و تربیت متناسب او که عمدتا در قرن‏نوزدهم و بیستم تحت عنوان روانشناسى رشد کودک مطرح گردید به‏نحو دقیق و ظریفى در سیره تربیتى آن حضرت مورد توجه واقع گردیداز همه مهمتر برخى تئوریهاى روانشناسى است که از شاهکارهاى‏روانشناسان و صاحب‏نظران امر تربیت‏به حساب مى‏آید و سالها تاریخ‏روانشناسى و علوم تربیتى را تحت تاثیر قرار داده است درحالى‏که اینها ریشه در سیره تربیتى آن حضرت دارند، در یا تئورى‏انعکاس مشروط ( Conditionet Reflx) اشاره نمود که عمدتا درروانشناسى یاد گیرى مطرح مى‏شوند، بر طبق این تئورى اساس‏یادگیرى بر انعکاس مشروط قرار دارد که بر اثر مجاورت و مشابهت‏دوشیى‏ء با یکدیگر امر یادگیرى آسان‏تر و بهتر صورت مى‏گیرد،تئورى فوق براى اولین بار توسط پاولف روسى مطرح گردید و بعد ازآزمایشهاى مختلفى که روى حیوان انجام داد نتیجه گرفت که‏عکس‏العمل طبیعى یک امر در شرایط خاصى به امر مجاور آن منتقل‏مى‏شود. با کمى دقت آشکار مى‏شود که این تئورى به‏نحو جامع‏تر وفراگیرتر در سخنان على(ع)به عنوان یک شیوه تربیتى در بعد تربیت‏دینى مطرح شده است، بدین بیان که حضرت على(ع)در حدیث‏خود درارتباط با نشان دادن اهمیت روز جمعه به عنوان روزى مقدس و بلکه‏عید هفته فرموده‏اند: «در روزهاى جمعه براى زن و فرزندان خودمقدارى میوه تهیه کنید تا آنان از جمعه‏ها خاطره خوش داشته‏باشند و از آن خوششان بیاید.» و این سخن عمیق و ظریف حضرت‏گرچه در خصوص روز جمعه مطرح گردید اما در واقع حضرت یک شیوه‏مهم رابراى تربیت دینى‏ارائه داده‏اند و جمعه به عنوان مثال ونمونه‏اى از آن است.

 

پى‏نوشت

1- نهج‏البلاغه، قصارالحکم، شماره‏354 و عبدالمجید معادیخواه،فرهنگ آفتاب، ج‏7،ص‏3902.

2- خوانسارى، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدى، ج‏6، ص‏353.

3- همان، ج‏3، ص‏438. (خیر ما ورث الآباء الابناء الادب).

4- همان، ج‏2، ص‏141. (الانس فى ثلاثه، الزوجه الموافقه‏و الولد الصالح و الاخ الموافق).

5- همان، ص‏23.

6- همان، ج‏6، ص‏222 (ولد السوء یهدم الشرف و یشین السلف).

7- همان، (ولد السوء یعر السلف و یفسد الخلف).

8- همان، ج‏6، ص‏224 (ولد عقوق محنه و شوم).

9- همان، ج‏2، ص‏392 (اشد المصائب سوء الخلف).

10- نهج البلاغه، قصار الحکم، شماره‏453 (قال(ع):ما زال الزبیر رجلا منا اهل البیت‏حتى نشا ابنه المشووم‏عبد الله). این حدیث در برخى از نسخ موجود نهج البلاغه مثل شرح‏ابن ابى الحدید و شرح نهج البلاغه علامه خویى و ما آن را ازمعجم المفهرس نهج البلاغه اثر محمد دشتى، ص‏124 نقل کرده‏ایم که‏تحت‏شماره 453 در قصار الحکم آمده است.

11- نهج البلاغه، نامه‏31، با استفاده از ترجمه نهج البلاغه اثردکتر سید جعفر شهیدى، ص‏297.

12- نهج البلاغه، همان با استفاده از ترجمه دکتر شهیدى، ص‏298.

13- مجلسى،محمد باقر، بحار الانوار، ج‏104، ص‏98.

14- رسولى محلاتى، هاشم، وصایا الرسول و الائمه (علیهم‏السلام)با ترجمه فارسى ، ص‏184.

15- خوانسارى، محمد، شرح غرر الحکم و درر الکم، ج‏4 ص‏353.

16- محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج‏1،ص‏75 به نقل ازتنبیه الخواطر و نزهه الناظر، ص‏390.

17- نهج البلاغه، نامه‏31،با استفاده از ترجمه دکتر شهیدى،ص‏298.

18- راجى قمى، محمد،پندهاى پدران به فرزندان، ص‏162 و 163.

19- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج‏91، ص‏384 و مستدرک‏الوسائل، ج‏2، ص‏232.

20- طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص‏74.

21- ر.ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج‏92 ص‏179.

22- المرجئه فى مقابله الشیعه، من الارجاء بمعنى التاخیرلتاخیرهم علیا(ع) عن مرتبته و قد یطلق فى مقابله الوعیدیه(ر.ک: الکافى، ج‏6، ص‏47) و نیز ر.ک: طریحى، مجمع البحرین ج‏1،ذیل ماده «رجاء».

23- حسر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج‏15، ص‏197 به‏نقل‏از خصال صدوق، ج‏2، ص‏157 و ابن‏شعبه حرانى، تحف‏العقول، ص‏68.

24- صدوق، محمد بن على بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح‏احمد فهرى، ص‏751.

25- همان، ص‏776 و حر عاملى، وسائل الشیعه، ج‏15،ص‏153.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد