دوستان عزیزدر این پست نمونه سوال امتحانی مطالعات پایه ی ششم رو براتون قرار دادم
امیدوارم که خوشتون بیاد
پاسخ سوالات متداول در مورد انتخاب معلم نمونه
ادامه مطلب ...
۱– صفت جدا از موصوف وجود خارجی ندارد .یعنی صفت عین
موصوف است.
مانند : کتاب خوب .« خوب » جدا از « کتاب » وجود خارجی
ندارد .
اما مضاف الیه بدون مضاف وجود خارجی دارد .
مانند : دفتر رعنا
رعنا انسان است و دفتر شئی است .
۲ - در بین موصوف و صفت ی نکره می توانیم بیاوریم .
مانند : کتاب خوب که می توان کتابی خوب
در بین مضاف و مضاف الیه نمی توانیم ی نکره بیاوریم .
مانند : دفتر رعنا که نمی توان دفتری رعنا گفت
۳ - در بین مضاف و مضاف الیه می توانیم صفت اشاره « این »
و « آن » اضافه کنیم .
مانند : شاگرد کلاس
شاگرد این کلاس
شاگرد آن کلاس
در بین صفت و موصوف نمی توانیم صفت اشاره « این » و « آن
» اضافه کنیم .
مانند :
کتاب خوب
نمی توانیم بگوئیم کتاب این خوب یا کتاب آن خوب
۴ - اگر کسره صفت و موصوف را برداریم و فعل است را به آن
اضافه کنیم جمله ای معنی دار ساخته می شود.
مانند : توب بزرگ + است که می شود توپ بزرگ است.
اما مضاف و مضاف الیه چنین نیست .
مانند خانه علی + است که می شود خانه علی است و جمله
ما در این شکل درست نیست.
تسلیت باد فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بر عموم مسلمانان وعاشقان آن حضرت
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ، بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید ،نزدیکترین راه به الله حسین است . . .
یاد باد آنچه به من گفت استاد
یاد باد آنکه مرا یاد آموخت
آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود
که به تعلیم من اُستاد اِستاد هر چه دانست ، آموخت مرا
غیر یک اصل که ناگفته نهاد
قدر استاد نکو دانستن
حیف استاد به من یاد نداد
گر بمرده است روانش پر نور
ور بود زنده خدا یارش باد
مانند شیطنت بچه هایی است که در می زنند و فرار می کنند
.
.
پروردگارا...
مهارت مراقبت از آنچه را که به ما بخشیده ای
در قلبمان بکار زیرا ما در از دست دادن استاد شده ایم
باتشکر از خانم امیری به خاطر ارسال این مطالب خوب
ادامه مطلب ...«نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند
تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد،
اما هیچ یک نتوانستند.
تنها یکی از مردان دانا گفت :
که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند..
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،
پیراهنش را بردارید
و تن شاه کنید،
شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند
ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.
ادامه مطلب ...